<body><script type="text/javascript"> function setAttributeOnload(object, attribute, val) { if(window.addEventListener) { window.addEventListener('load', function(){ object[attribute] = val; }, false); } else { window.attachEvent('onload', function(){ object[attribute] = val; }); } } </script> <div id="navbar-iframe-container"></div> <script type="text/javascript" src="https://apis.google.com/js/platform.js"></script> <script type="text/javascript"> gapi.load("gapi.iframes:gapi.iframes.style.bubble", function() { if (gapi.iframes && gapi.iframes.getContext) { gapi.iframes.getContext().openChild({ url: 'https://www.blogger.com/navbar.g?targetBlogID\x3d6919998\x26blogName\x3d%D8%AE%D8%A7%D9%86%D9%87+%D8%B1%D9%88%D8%B4%D9%86%D8%A7%D9%86\x26publishMode\x3dPUBLISH_MODE_BLOGSPOT\x26navbarType\x3dBLUE\x26layoutType\x3dCLASSIC\x26searchRoot\x3dhttps://khaneroshanan.blogspot.com/search\x26blogLocale\x3den_US\x26v\x3d2\x26homepageUrl\x3dhttp://khaneroshanan.blogspot.com/\x26vt\x3d8114318517456267451', where: document.getElementById("navbar-iframe-container"), id: "navbar-iframe" }); } }); </script> vlink="#EAE6E0" alink="#EAE6E0">
height="327">
خانه روشنان
Saturday, June 25, 2005 صبح :فاتحه مع الصلوات بلند

بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله الرب العالمین.
الرحمن الرحیم.
مالک یوم الدین.
ایک نعبد و ایاک نستعین...

---------------------------------------------------------------------------

سکه

فردا صبح به نام که سکه خواهند زد؟
کار سکه زنان و آنان که به نامشان سکه می زنند ، از سکه افتاده.سال هاست.
خطبه ی خطبه خوانان وآنان که به نامشان خطبه می خوانند، تنها خستگی به گوش مستمعان می چپاند.سال هاست.
سال های آینده هم می گذرد.مثل تمام سال ها.
برای آن ها که از پس تمام سال ها می آیند چه فرقی می کند احمدی نژاد یا هاشمی.
اما فکر می کنم برای ما فرق می کند.
برای خیلی ها فرق می کند.
برای ما فرق می کند، چون سال هایی است که ما می بینیم.(اگر عمری باشد)
سال هایی است که بستر تجربه های ماست.
آیا یک جنگ دیگر؟
می شود پدرسوختگی را تحمل کرد.می شود برایش جک گفت.خندید.می شود پدر سوخته شد و با پدر سوختگی یک جوری گلیم از آب بیرون کشید.
می شود سال هایی بی خاصیت داشت.به این بی خاصیتی نگاه کرد و خندید.
اما، سال های جنگ چه طور؟
می شود اقتصاد نداشت و زندگی کرد.می شود فر هنگ نداشت، کتاب نداشت،روشن فکر آزاد نداشت، سانسور داشت دروغ داشت و با همه این ها زندگی داشت.
زندگی با حد اقل ملزوماتش.
اما در سال های جنگ چه طور؟
هنوز خواب چسب های پهن کاغذی را می بینم که به شیشه ها می چسباندیم تا فرو نریزند.
خواب فرار.
خواب خانه ای که زیر بمب فرو ریخت.
خواب حجله های جوان های محل.
مادرانشان هنوز هستند. نمی دانم آن ها چه خواب می بینند.
فرمانده هایشان هم هنوز هستند ، آیا هنوز خواب فرماندهی در جبهه ها می بینند؟
صبح فردا آیا خوابشان تعبیر می شود؟
فردا صبح سکه به نام که می زنند؟
طاقت جنگ ندارم.
این بد بختی است که گرفتار شده ایم بین دو آدمی که از هیچ کدامشان راضی نیستیم.
دور قبل می گفتند بین بد و بدتر باید انتخاب کرد.
این بار می گویند بین بدتر و بدترین.
این تاریخ رو به افول و تباهی تا کی؟
همین طور تنزل.
کاش می شد آدم جدا می شد از هر چه اطرافش هست.از تمام آنچه دور و برش ریخته.
از همه چیز.از بقال تا هاشمی تا دوستان واقعی و شبه دوستان.
کاش می شد. اما انگار نمی شود. آدم لینک شده به تمام این چیز ها.
وتمام این چیز ها آن قدر قدرتمند هستند که دل آزرده اش کنند.از بقال بگیر تا احمدی نژاد و دوستان و...
اما آدم جدا نمی شود. باید با تمام این لینک ها زندگی کرد.
با بقال با هاشمی با احمدی نژاد و با دوستان و شبه دوستان.
دل آزاری همه شان را می توان تحمل کرد. بی صفایی و بی مرامی همه شان را می شود تحمل کرد ، چندان که تحمل کرده ایم.
اما جنگ.
طاقت رنج جنگ نداریم . نه من ،نه بقال، نه دوستان و شبه دوستان. احمدی نژاد را نمی دانم.
فردا صبح سکه به نام که می زنند؟
ای کاش که بر طبل جنگ نکوبد.

---------------------------------------------------------------------------

Thursday, June 16, 2005 غبن

این شد که بار منت ملاح بردمی
گوهر چو دست داد به دریا چه حاجت است؟

---------------------------------------------------------------------------

Saturday, June 11, 2005 ازشب سیدنی تا شب بحرین

ایران هم برد ومستقیم رفت به جام جهانی.
خیابان های شهر هم همه شلوغ بود و پر ازدحام.من این شب را شب بحرین می گویم.
شب بحرین بی شور بود، برعکس شب استرالیا که روح داشت، شور داشت.
شلوغی و ازدحام همبسته مفهوم شهر هستند و شهر نمایشگاه تمام دنیای مدرن..
ماجده رومی در آهنگی عاشق مردی شده بود که در کافه ای نشسته بود.
کافه ها محل صورتبندی شهرهای مدرن بوده اند.
شهرهای مدرن در کافه نوشته و خوانده شده اند
کافه ها محل استراحت و تامل توده روان شهریند.
مردی که در کافه نشسته هیچ توجهی به ماجده نمی کند.هر کاری که ماجده می کند،آینه اش را می اندازد،سرفه می کند؛مرد فقط روزنامه می خواند و هر توجهی را از او دریغ می کند.
قهوه می خورد،سیگار می کشد ودر نهایت می رود.
وقتی که می رود ماجده با چشم دنبالش می کند.اما همین که از در کافه بیرون می رود در ازدحام گم می شود.
غاب فی ازدحام
ازدحام شهری پوشاننده ویا نابود کننده تمام ویژگی های فردی است
ازدحام شهری غائب کننده است.
ویژگی هایی که آدم ها را از هم متمایز می کند.
یا آدم ها فکر می کنند که آن ها را متمایز می کند.
چیز هایی مثل عشق که بزرگ ترین جهان ها را درون آدم ها خلق می کند،در ازدحام شهری غائب است.
به قول ماجده در ازدحام گم می شود.
اما در ازدحام شهری تمام افراد یک شکل می شوند.یک توده رونده.
ازدحام شهر هایی مثل شهرهای ایران ،با قوانین یکسان سازی جاری ،نابود کننده ترند.
همین است که فرد می خواهد جوری از این ازدحام،از این توده روان جدا شود.
بگذریم که این توده آن چنان سیال است که تمام اشکال اعتراض را دوباره جذب خود می کند و به شکل غالب ازدحام تبدیل می کند.
شب استرالیا این اعتراض فردی دوباره در خیابان جمع شد.
اما چون از جنس اعتراض بود روح داشت، پرشور بود.
اگرچه آن چه در خیابان های شهر می دیدیم باز هم ازدحام شادمانه مردم بود،اما چون ازدل اعتراض به شهر جوشیده بود،این بار توده ای روان نبود،بلکه توده ای جوشان بود.درست مثل تمام شکل های انقلاب.
شورانگیزی شب استرالیا هیچ وقت فراموش نمی شود.
اما شب بحرین این طور نبود.
شب بحرین همه بیرون آمدیم چون با هم قرار داشتیم.
همه می دانستسم که اگر ایران برد باید بیرون بیاییم و بنا بر یک حس شبه ناسیونالیستی شادی کنیم.
این بود که شب بحرین ازدحام شهری دو باره خودش را در یک شکل بی روح وبی نظم به نمایش گذاشت.
بر عکس شب استرالیا که هیچ کس قرار نبود بیرون بیاید.
ما با پیروزی ایران همه بیرون آمدیم اعتراض کردیم بی آن که شاید خودمان می خواستیم.
شب سیدنی شور انگیز بود.
شب بحرین بی روح
پ.ن:.
راستی ماجده رومی خواننده معاصر لبنانی است.هم زیبا می خواند و هم شورانگیز

---------------------------------------------------------------------------