Thursday, September 24, 2009
آیا ادامه می یابد؟ گفت و گویی پس ازروزهای پیروزی بر دیکتاتوری به روایت کلیما
"دلم می خواهد از تو بچه داشته باشم ،آلیس"
"خیلی دیره، پاول"
" فکر می کردم_آخرین باری که همدیگر را در آن تظاهرات بزرگ دیدیم، و با هم به آن بار کوچک رفتیم و تلویزیون روشن بود...را یادته؟"
"معلومه که یادمه."
"ناگهان مرا بوسیدی، و به نظر آمد...به نظر آمد که به اندازه آن سال ها با هم صمیمی ایم."
"باعث آن لحظه، آن موقع بود پاول. در آن روزها همه مان با هم نزدیک و صمیمی بودیم."
"حالا آن زمان تمام شده و رفته؟"
"زمانی مثل آن نمی تواند مدتی طولانی بپاید."
ایوان کلیما، در انتظار تاریکی در انتظار روشنایی، ترجمه ی فروغ پوریاوری، نشر آگه
---------------------------------------------------------------------------