بین این همه گیر و دار و داد و بی داد ، باید تسلیت بگوییم به دوستانمان
نیما نامداری و
نسرین افضلی برای خاک سپاری عزیزشان . خاک سپاری بعد از پنجاه روز. پنجاه روز بی خبری، پنجاه روز در به دری از دادستانی به بیمارستان ها، کلانتری ها، بازداشت گاه ها... و حالا پزشکی قانونی.
بهزاد مهاجر. آخرین بار با مادرش صحبت می کند. تلفنی. همان دوشنبه ی بزرگ 25 خرداد و با مادر از دریای مردم و سکوت می گوید. بی خبر از آن که دقایقی بعد، وقتی که به آزادی برسد، هدف همان تیری خواهد شد که بر سینه ی سهراب نشست. و از آن روز تا امروز خانواده ی داغ دارش نگران و مضطرب.
این جور وقت ها تسلیت گفتن سخت است. اصلا حرف زدن سخت است. زیاد نباید گفت. شهادتش را تسلیت می گوییم، به مادرش ، خانواده اش، به نیما و نسرین و به یک دیگر. این بار تعارف نیست. همه در این مصیبت شریکیم.