Tuesday, October 28, 2008
در آداب شراب خوردن یا با چنین اخلاف فرزانه ای چه انتظاری از اسلاف
خواجه نصیرالدین طوسی را، حکیم قدوسی گفته اند. هم چنین استادالبشر و عقل حادی عشر. در مقام علمی و فلسفی و کلامی او تردیدی نیست. نزد عالملن شیعه مقامی رفیع دارد. علامه ی حلی- که نقل است چندین و چند بار به دیدار امام غائب نائل شده- در باره ی او می نویسد:
خواجه نصیرالدین طوسی افضل عصر ما بود و از علوم عقیله و نقلیه مصنفات بسیار داشت، او اشرف کسانی است که ما آنها را درک کردهایم، خدا نورانی کند ضریح او را و خدای روح او را مقدس کناد.
حکیم قدوسی را در کاظمین و زیر پای امام هفتم به خاک سپرده اند. بخشی از "اخلاق ناصری" او را به یاد دارم که در کتاب فارسی دبیرستان می خواندیم. کتابی در اخلاق و به زبان فارسی . حالا بخشی دیگر از همین کتاب (تصحیح مجتبی مینوی) :
چون در مجلس شراب شود به نزديك افضل ابناي جنس خود نشيند، واز آنكه پهلوي كسي نشيند كه به سفاهت موسوم بود احتراز كند، و به حكايان ظريف و اشعار مليح كه با وقت و حال مناسب باشد مجلس خوش دارد، و از ترش روئي و قبض تجنب نمايد.
و اگر از جماعت به سال يا رتبت كمتر بود به استماع مشغول باشد، و اگر مطرب بود در حكايت خوض(1) نكند، و بايد كه سخن بر نديم قطع نكند، و در همه احوال اقبال بر مهتر اهل مجلس كند و استماع سخن او را باشد بي آنكه به ديگران بي التفاتي كند.
و بايد كه به هيچ حال چندان مقام نكند كه مست گردد، كه در دين و دنيا هيچ چيز با مضرت تر از مستي نبود، چنانكه هيچ فضيلت و شرف زيادت از خزدمندي و هشياري نباشد، پس اگر ضعيفْ شراب(2) بود اندك خورد يا ممزوج كند يا از مجلس سبك تر برخيزد، و اگر پيش از آنكه به مقام احتياط رسد حريفان مست شوند جهد كند تا از ميان ايشان بيرون آيد، يا حيلت كند كه مست از ميان جماعت بيرون شود، و در حديث مستان خوض نكند، و به توسط ايشان مشغول نشود(3) مگر كه بخصومت انجامد آنگاه ايشان را از يكديگر باز دارد، و اگر بر شراب خوردن قادر بود التماس زيادت برآنچه دور مي گردد نكند، و اصحاب را بدان تكليف نفرمايد، و اگر يكي از ندما از شراب خوردن عاجز شود بر او عنف نكند(4)، و اگر غثيان(5) غلبه كند در ميان مجلس آن را مدافعت كند بر وجهي كه اصحاب وقوف نيابند، يا در حال بيرون آيد، و چون قي كند با مجلس معاودت ننمايد.
و میوه و ریحان از پیش یاران برندارد(6)، و نقل بسیار نخورد، وهریکی را از حریفان به تحیتی که لایق او بود مخصوص می گرداند، و باید به انفراد سبب انس و سلوت(7) و نشاط اهل مجلس مشود، چه این معنی مستدعی(8) قلت وقع(9) بود، و از مجلس بسیار برنخیزد، و اگر صاحب جمالی حاضر بود در او بسیار نظر نکند و اگرچه با او گستاخ باشد، و با او سخن بسیار نگوید، و از ارباب ملاهی(10) التماس لحنی که طبع او بدان مایل بود نکند، و چون به حدی برسد که داند برخیزد، و جهد کند تا با مقام معهود خود شود، و اگر نتواند به موضعی شود که از مجلس دور بود و آنجا بخسپد.
و تا تواند در مجلس ملوک، یا کسانی که از اکفای(11) او نباشند، یا کسانی که از ایشان مباسطتی(12) نیفتاده باشد، حاضر نشود، و اگر ضرورت افتد زود بیرون آید، و البته به مجلس سفها نرود، و اگر وقتی از مستی خائف باشد و ندما اقتراح(13) اقامت کنند شاید که به تساکر(14) یا به حیلتی دیگر از مجلس بیرون آید.
1: خوض: در آمدن به آب، فرو رفتن در آب. اینجا به معنی اصرار
2: ضعیف شراب باید همان آب مست خودمان باشد، آن که به اندک شرابی مست شود
3: توسط کردن: میانجی گری کردن
4:عنف: درشتی و سختی، ضد رفق و مدارا
5:غثیان: شوریدن دل، تهوع
6: همان مزه خوری باید باشد که مستحق....
7:سلوت(بر وزن منقل!): بی غمی، خرسندی
8: مستدعی: موجب
9: قلت وقع: نقصان اعتبار و کم شدن قدر و منزلت
10:ملاهی: آلات لهو و لعب/ ارباب ملاهی: نوازندگان
11: اکفا: جمع کفو به معنی همسرو هم جنس، مردمان همتا و قرین
12:مباسطت: با کسی فراخی ورزیدن و این عبارت از دوستی است( عین متن لغت نامه دهخدا! خدا عاقبت دوستان ما را به خیر کناد)
13: اقتراح: در خواستن، طلبیدن
14: تساکر: خود را به مستی زدن
---------------------------------------------------------------------------