<body><script type="text/javascript"> function setAttributeOnload(object, attribute, val) { if(window.addEventListener) { window.addEventListener('load', function(){ object[attribute] = val; }, false); } else { window.attachEvent('onload', function(){ object[attribute] = val; }); } } </script> <div id="navbar-iframe-container"></div> <script type="text/javascript" src="https://apis.google.com/js/platform.js"></script> <script type="text/javascript"> gapi.load("gapi.iframes:gapi.iframes.style.bubble", function() { if (gapi.iframes && gapi.iframes.getContext) { gapi.iframes.getContext().openChild({ url: 'https://www.blogger.com/navbar.g?targetBlogID\x3d6919998\x26blogName\x3d%D8%AE%D8%A7%D9%86%D9%87+%D8%B1%D9%88%D8%B4%D9%86%D8%A7%D9%86\x26publishMode\x3dPUBLISH_MODE_BLOGSPOT\x26navbarType\x3dBLUE\x26layoutType\x3dCLASSIC\x26searchRoot\x3dhttps://khaneroshanan.blogspot.com/search\x26blogLocale\x3den_US\x26v\x3d2\x26homepageUrl\x3dhttp://khaneroshanan.blogspot.com/\x26vt\x3d8114318517456267451', where: document.getElementById("navbar-iframe-container"), id: "navbar-iframe" }); } }); </script> vlink="#EAE6E0" alink="#EAE6E0">
height="327">
خانه روشنان
Tuesday, February 07, 2006 امان از دست این مامان ها

او- آن فیس فول رو دیدی؟
من- بله. دیدم.
او- خوشت اومد؟
من - آره فیلم خوبیه.
او- من از شوهر زنه خوشم اومد.
من فکر می کنم همه زن ها از مرد های این طوری لابد خوششان میاد. اما میگم:
من- اما من از پسره خوشم اومد. فاسق زنه
نمی دونم او به چه فکری می کنه اما می گه:
او- خیلی پدر سوخته بود. ولی مرده خیلی گل بود.
من- چرا؟
او- ببین همه زن ها توی یه سنی حدود چهل فکر می کنن که دیگه جذابیت ندارن. واسه همین حتما به یه خیانت اگه نکنن هم تو فکرشون خیانت می کنن. می فهمی؟ مردا هم همین طورن. می دونی این طبیعیه.
من نمی فهمم چرا صحبت پسر و دختری که اتفاقی توی یه کافه کنار هم نشستن، بعد دو سه جمله حتما باید به خیانت بکشه. به هر حال باید ادامه داد.
من - چراغ ها را من خاموش میکنم رو خوندی؟
او - نه
من- اونم قصه ی یه زنیه که تو همین حال و هوا یه فکرایی میاد تو سرش و میره.
او - چه باحال.
من - آره. خیلی فضای با حالی داره. قصه تو آبادانه. زمان شاه.
او- جدا؟
من فکر می کنم اگه باهاش یه قرار دیگه بذارم، حتما کتاب رو براش می خرم.
او - این خیانته خیلی طبعیه. شوهر زنه هم این رو فهمید. می فهمی؟ زنش رو درک کرد.
من- خوب زنه هم دلش می خواست.
او- آره خوب.می دونی اصلا این که می گن پسرا مقصرن، اصلا این طور نیست. دخترا مقصر ترن.
من فکر می کنم همه مرد ها از این حسن ظن خوششان بیاد. منم خوشم میاد. سر تکان می دم.
او- الان که میومدم منتظر تاکسی بودم. تاکسی هم نمی دونم چرا نبود. ببین باور نمی کنی نه تا ماشین...
من حوصله گوش کردن به این قصه ها رو ندارم. تقریبا همه مثل همن. با دو سه تفاوت جزئی. ماشین ها صف می کشن اما دختره ترجیح می ده پیاده بره . یه ماشین ول کن ماجرا نمی شه دنبال دختره راه میافته و... حوصله گوش کردن ندارم. ته مانده قهوم رو سر می کشم. سیگارم رو روشن می کنم. می گذارم حرفش رو بزنه. فقط سر تکون می دم.
او - ...بعد یه حرفی زد گفت خانوم من تا حالا به اندازه موهای سرم این کار رو کردم اما اون خانومی که...
من صدای یه آهنگی رو می شنوم که هی بلند تر می شه. موبایلش رو از کیفش در میاره.
او- ببخشید.
او از کافه بیرون میره. از شیشه کافه می بینمش که گوشی بدست قدم میزنه. من به جمله ای فکر می کنم که باید اول کتاب بنویسم. برای دختری که چشمش همیشه روشن باد؟ نه. خوب نیست. او پشت شیشه اخم کرده و حرف می زنه. به نیمه روشن ذهنم که درفنجان قهوه ام پیدا شد؟ خیلی مزخرفه. او دست میبره توی روسریش و با گل سرش بازی می کنه. دست هاش خوش تراشه. به دست هایی که مقابل چشمانم راه می روند؟ اینم چرنده.
من فکر می کنم وقتی برگشت ازش بپرسم تا حالا خیانت کردی؟ و بعذ براش تعریف کنم که وقتی فهمیدم بهم خیانت شده چی کار کردم. اون وقت او هم حتما حوصله گوش کردن نداره و سیگارش رو روشن می کنه و سر تکون می ده.
بر می گرده.
او - امان از دست این مامان ها.
من - اوهوم.
او هنوز ننشسته وسایلش رو جمع می کنه.می ره سراغ کافه چی. فقط می شنوم که رضا رو صدا می کنه. باقی حرف هاش تو شلوغی کافه به گوشم نمی رسه. من به زیر سیگاری نگاه می کنم . بر می گرده سر میز.
او-َ خدا حافظ.
او بدون این که منتظر جوابم باشه ، می ره. زیر لب می گم خدا حافظ. هنوز لبخند خداحافظی روی لبام مونده. من به رومانی فکر می کنم که باید بخرم و توی کیفم بگذارم و فردا دوباره بر گردم کافه ی رضا و قهوه بخورم و ... موبایلم زنگ می زنه.

---------------------------------------------------------------------------