<body><script type="text/javascript"> function setAttributeOnload(object, attribute, val) { if(window.addEventListener) { window.addEventListener('load', function(){ object[attribute] = val; }, false); } else { window.attachEvent('onload', function(){ object[attribute] = val; }); } } </script> <div id="navbar-iframe-container"></div> <script type="text/javascript" src="https://apis.google.com/js/platform.js"></script> <script type="text/javascript"> gapi.load("gapi.iframes:gapi.iframes.style.bubble", function() { if (gapi.iframes && gapi.iframes.getContext) { gapi.iframes.getContext().openChild({ url: 'https://www.blogger.com/navbar.g?targetBlogID\x3d6919998\x26blogName\x3d%D8%AE%D8%A7%D9%86%D9%87+%D8%B1%D9%88%D8%B4%D9%86%D8%A7%D9%86\x26publishMode\x3dPUBLISH_MODE_BLOGSPOT\x26navbarType\x3dBLUE\x26layoutType\x3dCLASSIC\x26searchRoot\x3dhttps://khaneroshanan.blogspot.com/search\x26blogLocale\x3den_US\x26v\x3d2\x26homepageUrl\x3dhttp://khaneroshanan.blogspot.com/\x26vt\x3d8114318517456267451', where: document.getElementById("navbar-iframe-container"), id: "navbar-iframe" }); } }); </script> vlink="#EAE6E0" alink="#EAE6E0">
height="327">
خانه روشنان
Sunday, July 10, 2005 دور از چشم رفقای فمنیست

شاید نظامی تنها شاعر کلاسیک فارسی زبان باشد که زن ها تا این اندازه در شعر او مهم باشند.نمی خواهم نظامی را با گزاره های نقد فمنیستی بخوانم. اما فکر می کنم ، نقش و اهمیتی که زنان در شعر نظامی دارند، در تاریخ ادبیات ایران، بی نظیر باشد. از طرف دیگر در نظامی یقین داریم که معشوق زن است و مرد نیست. بر عکس حجم بالایی از ادبیات غنایی ایران که اگر یقین نکنیم که معشوق مرد است، لااقل شک داریم که زن است یا مرد. در اشعار نظامی زنان همه جا در نقش های مثبت ظاهر می شوند. و از طرفی بسیار قدرتمند. مردها در برابرشان بی چیز. شور زنی مثل شیرین کافی است تا آتش به جان فرهاد اندازد. برای لیلی، مجنون آواره بیابان هاست.
یک نکته مهم دیگر این که، نظامی تنها شاعر کلاسیک ایرانی است که ما معشوقه او را می شناسیم. آفاق نام اوست و نظامی عشق خود به او را هیچ وقت پنهان نمی کند. با اینکه نطامی مقید به آداب و احکام مذهبی بوده، واز مطرب و می همیشه حذر کرده، اما همه معشوقه اش را می شناسند. این نکته در ادبیات ایران که همیشه معشوق کلی است، بی نظیر است. معشوق نظامی کاملا شخصی است. معلوم است. در هوا پر نمی زند. ساکن زمین است و نظامی هم دوستش دارد. از بردن نامش هم ابایی ندارد. وبسیار با احترام به او محبت می ورزد. او با اینکه بسیار مذهبی است، اما مثل حکمای بزرگ، همسر و عشقش را در خانه پنهان نمی کند، ازعشق و ابراز محبت به او خجالت نمی کشد. معشوق در شعر نظامی، مثل اشعار همان حکمای بزرگ، زیبا پسر نیست، ترک سپاهی نیست، شاه و شیخ و مراد وپیر و... نیست. یک زن است. یک زن مشخص و همواره مورد محبت و احترام.
خوب. همه این ها را گفتم که بگویم هیچ جا در ادبیات کلاسیک ایران، زن آن طور که نزد نظامی عزیز و محترم بوده، عزت و حرمتی نداشته. حال این اشعار را از همین نظامی بخوانید که یک مدیر میانی آورده است:
زن گر نه یکی هزار باشد
در عهد کم استوار باشد
چون نقش وفا و مهر بستند
بر نام زنان قلم شکستند
زن دوست بود ولی زمانی
تا جز تو نیافت مهربانی
زن راست نیارد انچه بازد
جز زرق نسازد انچه سازد
بسیار جفای زن کشیدند
در هیچ زنی وفا ندیدند
زن چیست فسانه گاه نیرنگ
در ظاهر صلح و در نهان جنگ
در دشمنی افت جهان است
چون دوست شود بلای جان است
زن میل به مرد بیش دارد
لیکن سرکار خویش دارد

---------------------------------------------------------------------------