<body><script type="text/javascript"> function setAttributeOnload(object, attribute, val) { if(window.addEventListener) { window.addEventListener('load', function(){ object[attribute] = val; }, false); } else { window.attachEvent('onload', function(){ object[attribute] = val; }); } } </script> <div id="navbar-iframe-container"></div> <script type="text/javascript" src="https://apis.google.com/js/platform.js"></script> <script type="text/javascript"> gapi.load("gapi.iframes:gapi.iframes.style.bubble", function() { if (gapi.iframes && gapi.iframes.getContext) { gapi.iframes.getContext().openChild({ url: 'https://www.blogger.com/navbar.g?targetBlogID\x3d6919998\x26blogName\x3d%D8%AE%D8%A7%D9%86%D9%87+%D8%B1%D9%88%D8%B4%D9%86%D8%A7%D9%86\x26publishMode\x3dPUBLISH_MODE_BLOGSPOT\x26navbarType\x3dBLUE\x26layoutType\x3dCLASSIC\x26searchRoot\x3dhttps://khaneroshanan.blogspot.com/search\x26blogLocale\x3den_US\x26v\x3d2\x26homepageUrl\x3dhttp://khaneroshanan.blogspot.com/\x26vt\x3d8114318517456267451', where: document.getElementById("navbar-iframe-container"), id: "navbar-iframe" }); } }); </script> vlink="#EAE6E0" alink="#EAE6E0">
height="327">
خانه روشنان
Wednesday, December 15, 2004

زین همرهان سست عناصر دلم گرفت...
فکر می کنم بجای اینکه در باره زنان بنویسم باید در باره مردانگی بنویسم.
در باره فتوت.درباره بزرگی روح.درباره بزرگی نفس.
سالها بود که به فضاهایی که این کلمات مدام توی آنها تکرار می شوند ،می خندیدم.
همین هم هست،توی آلوذگی های شهر ما این کلمات باید هم خنده دار باشند.
اما این روز ها این کلمات،همه آن فضا ها برای من دوباره مقدسند.
فضا هایی که هیچ کجا پیدا نمی شوند.
کلماتی که دیگر شنیده نمی شوند.
و مردانی که از مردانگی تنها چیزی را دارند که آن چنان قبیح است که اسمش را هم نمی برند.
از همه این ها دلم گرفته است.
از همه شان
شیر خدا و رستم دستانم ارزوست.

---------------------------------------------------------------------------

Monday, December 13, 2004

فکر می کنم در معرض یک امتحان قرار گرفتم.
امتحانی که خداوند و طبیعت و رفاقت و وجدان و محبت و عشق (والبته عشقی قدیمی) دربرابرم قرار داده اند.
تمام نیروهای عالم را به کمک می طلبم.
چون خودم خسته ام.خسته.
تمام نیروهای عالم را تا قدرتم دهند وسینه ام را شرح دهند تا بپذیرم آنچه را که بر من می رود.
و پایداری کنم.وکوچکی نکنم وبزرگوار باقی بمانم
امروز هرآن چه کابوسم بود،درست مقابل چشمانم واقعی شد.
با خشونتی هر چه تمام تر.
آی داش اکل!
داش آکل
فقط ازلابلای سطورهدایت صدایت را می شود شنید
وگر نه میان این بوق و کثافت کسی نمی شنود که مرجان عشق تو منو کشت.
همان طوطی هم حالا نایاب شده.
اوون طوطی هم دیگه نیست.
داش آکل
دوران مردها و طوطی ها به سر آمده

---------------------------------------------------------------------------

Sunday, December 05, 2004


در باره زنان
یکم:اولین،مهم ترین واساسی ترین تفاوت میان زن و مرد ،تفاوت در نحوه تعامل آن ها در عمل جنسی است.
هیچ نوزادی بنا بر احساسات رقیق یا حس مادری و...دختر نامیده نمی شود.چندان که بنا بر احساسات و ساختار روانی دیگر پسر نامیده نمی شود.
اساس طبقه بندی موجودات زنده به نر و ماده نحوه تعامل آن ها در عمل جنسی است.
این که نقطه آغازین این طبقه بندی کجا بوده است ،اهمیتی ندارد.مهم شناخت اساسی ترین تفاوت جنس نر و ماده است.تفاوت آلت جنسی.
ما با آلت جنسی است که نحوه تعامل در عمل جنسی را می شناسیم.
جنس نر با آلت نرینه، نر میشود و جنس ماده با آلت مادینه، ماده.
بیشک وقتی در باره زنان صحبت می کنیم،ناچار باید در باره مردان نیز صحبت کنیم و از تفاوت میان این دو می توان در باره هر کدام صحبت کرد.
ما گرفتار دوالیته هستیم.
وقتی در باره زنان حرف میزنیم سعی می کنیم تمام واژه ها را از بار ارزشیشان خالی کنیم.
از این به بعد نه بارداری ارزش است و نه بار دار کردن.
نه ناز ضد ارزش است و نه نیاز.
ما در باره زنان حرف می زنیم ، درباره آلت زنانه حرف می زنیم.
حرف های ما خاست گاهی جنسی دارد.
این خاست گاه جنسی چندان که در ابتدا گفتیم، مهم ترین و اساسی ترین خاست گاه است.
این گفتار ادامه خواهد داشت.من از مااستفاده کردم تا دیگران هم در این گفتار با من شریک شوند.حتما از نظر همه استفاده می کنم.
نظرات مخالف در اولویتند.این مطلب اولین مطالب این وبلاگ بی خواننده است.
کاش بتوانیم با هم در باره زنان حرف بزنیم.
و این وبلاگ نیز خواننده پیذا کند.
ما محتاجیم که خوانده شویم.

---------------------------------------------------------------------------